عرفانعرفان، تا این لحظه: 20 سال و 3 روز سن داره

پرنده کوچک خوشبختی

برف بی سابقه در گلستان

وای خدا امروز خیلی سرد بود.اینقدر جیگر من تو مدرسه موند تا یه برف دیگه اومد.دیروز پسمل من خونه مادر جون موند امروز خواستیم بریم دنبالش بیاریمش اخه پدرمونو از اس ام اس دادن و زنگ زدن در اورد.صبح برف شروع به باریدن کرد خیلی زیاد بود همچنان تا شب هم داره میباره.بعد از ناهارمن و بابایی وعرفان رفتیم ناهار خوران.خیلی شلوغ بود همه اومده بودن برف بازی. ما هم رفتیم برف بازی و ساخت ادم برفی.جیگرم میخواست مثل بقیه برف پرت کنه به طرف ماشینها.اما گلوله های برفیش کوچولو بودنمیرسید بهشون.بعد کلی برف بازی موقع برگشتن مامانی وجیگر مامان تو برفها زمین خوردن وپسربه این بزرگی گریه افتاد که چی؟خیس شده.مثلا مرد شدی پسرم گریه کار نی نی تازشم مدرسه ها ٢ روز ت...
16 بهمن 1390
1